Saturday 23 July 2011

«اعلام حمایت رضا پهلوی از سران جنبش سبز»


«اعلام حمایت رضا پهلوی از سران جنبش سبز»
۱۳۹۰ مرداد ۰۲
آن‌چه در این بخش می‌آید انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانه‌ها است.
بابک آزادی / رهسا نیوز
ساختار و مولفه‌های نظام سیاسی ایران آینده چگونه باید باشد و نقش شما در این نظام چگونه خواهد بود؟
من در این برهه زمانی که بارها گفتم و باز دوباره تاکید می‌کنم که من یک هدف و یک وظیفه و یک رسالت برای خود مدعی نیستم و آن‌هم کمک کردن به نجات کشورم از این وضعیت وخیمی که در ان بسر می‌بریم‌، برای رسیدن به یک دموکراسی و اصل آزادی و حاکمیت مردم،در اصل در آینده ایران چه کسانی من الجمله خود من نقشی داشته باشم یا نداشته باشم باید واگذار بشود به انتخاب و خواسته مردم ایران که بشود به شکل آزادانه بتوان بیان کرد و آن هم در قالب یک انتخابات آزادی هست که به نظر من تعیین کننده آینده کشور می‌تواند باشد که به مفهوم تشکیل یک مجلس موسسانی که قانون اساسی آینده کشور،محتوای آن نظام و حتا شکل نظام را بررسی خواهد کرد و به رای عمومی خواهد گذاشت بنابراین تا ان زمانی که ما چنین شرایطی را در داخل ایران نداریم به نظر تنها رسالتی که هر ایرانی که آزادی‌خواه هست و به اصل دموکراسی و حقوق بشر اعتقاد دارد رسیدن به شرایطی است که در ان بتوان به رای آزادانه مردم رسید تعیین کننده سرنوشت همانا خود مردم ایران هستند و خواهند بود.
اصولن معتقد هستم و فکر کنم با تجربه‌ای این 32 سال کاملن مشخص شده باشد برای هم‌میهنانمان که حکومت مذهبی در تضاد قرار می‌گیرد با اساس برابری و آزادی و دموکراسی،و این ارتباطی به خود مذهب ندارد و مذهب جای خودش را در تمام جوامع آزاد جهان امروز دارد و ما اتفاقا فکر می‌کنیم که بخشی از گرفتاری این هست که لطمه حکومت مذهبی لطمه زدن به خود مذهب هم بوده
اما از نظر این‌که من چه نوع نظامی را شایسته ایران می‌دانم ،اصولن معتقد هستم و فکر کنم با تجربه‌ای این 32 سال کاملن مشخص شده باشد برای هم‌میهنانمان که حکومت مذهبی در تضاد قرار می‌گیرد با اساس برابری و آزادی و دموکراسی،و این ارتباطی به خود مذهب ندارد و مذهب جای خودش را در تمام جوامع آزاد جهان امروز دارد و ما اتفاقا فکر می‌کنیم که بخشی از گرفتاری این هست که لطمه حکومت مذهبی لطمه زدن به خود مذهب هم بوده کما این‌که همین اتفاق هم در ایران رخ داده بنابراین من آینده ایران را در قالب یک نظام سکولار میبینم ،سکولار به معنی جدایی مشخص و کامل دین از حکومت،و در گروه این هست که ما خواهیم توانست به یک حکومت دمودکراتیک و به حقوق بشر در ایران برسیم به‌طوریکه مذهب جای خودش را می‌تواند داشته باشد و باز تاکید می‌کنم که نظر من به یک دیدگاه سکولار به هیچ وجه به معنی و مفهوم ضدیت با دین نیست و برعکس حتا به خاطر حفظ حرمت دین و نهادهای دینی است که من این حرف را می‌زنم و این باور را دارم. محتوای نظام پس بنابراین‌ باید بر مبنای یک نظام سکولار پارلمانی باشد همان‌طور که در دموکراسی‌های امروز جهان می‌بینیم و در فرم نهایی‌اش آن هم بستگی به سلیقه و شرایط آن مملکت دارد. شما امروز نمونه‌هایش را هم در نظام‌های پادشاهی-پارلمانی می‌بینید از ژاپن بگیرید تا سوئد و نروژ‌ و بلژیک و هلند و اسپانیا و در مدل‌های جمهوریش انواع و اقسام مدل‌ها هستند مثل فرانسه، مثل آلمان، مثل امریکا، مثل هند، مثل اسراییل و مثل خیلی از کشورهای مختلف،که البته در قسمت نظام‌های جمهوری، نظام‌های متفاوتی هستند ولی در نظام‌های پادشاهی پارلمانی دموکراتیک کم و‌ بیش به همان فرم و شکل مشاهده می‌کنید. این انتخاب هم باز انتخابی هست که مردم آن مملکت یعنی مردم کشور ایران انتخاب بکنند برای خودشان که کدام نوع نظام را ترجیح می‌دهند و مناسب‌تر می‌دانند.امروز برای ما زمان بحث این‌که این یا آن و کدام بهتر است، نیست. آن‌چه که برای ما مطرح است قبول فقط یک مسئله کلیدی هست و آن این‌که آیا ما می‌توانیم آن دموکراسی و آزادی تحت لوای نظام فعلی و حکومت فعلی برسیم و اگر نه؟ بدیل این حکومت چه می‌تواند باشد که منافع کل جامعه را تامین بکند. من با این دیدگاه هست که نظرات خودم را در این سال‌ها بیان کردم و بر اساس این اصول هست که سهم خود در این مبارزه را پیش می‌برم.
شما بارها در مصاحبه های خود بر حمایت از رهبران جنبش سبز اعلام حضور کردید،آیا واقعن شما حاضر به هم‌کاری با آقایان موسوی و کروبی برای رسیدم مردم ایران به یک دموکراسی هستید؟و اعتراضات ایشان را به رسمیت می‌شناسید؟
بله‌، این را قبلن هم اعلام کردم و بار اول که این سوال اخص از من شد حدود دو ماه پیش یا سه ماه پیش بود که در یک برنامه‌ای از صدای امریکا پخش شد که این سوال از من شد و من به این شکل پاسخ‌ دادم که من با هر کسی که امروز من الجمله آقایان کروبی و موسوی و هر کسی که امروز پذیرای این اصل شدند که ما در جست‌جوی یک راه حل واقعی در ماورای نظام در قالب یک آلتیناتیو نظام سکولار بتوانیم بپردازیم هیچ مشکلی برای هم‌کاری با هیچ فردی ندارم کما اینکه ممکنه از ایدولوژی‌ها و سلیقه‌های مختلفی باشند. آ‌ن‌چه که نمی‌توانم هم‌کاری داشته باشم کسانی هستند که هم‌چنان به دنبال اصلاح‌ نظامی اصلاح‌ناپذیر هستند برای این‌که من این کار را بی‌هوده و بی‌نتیجه میبینم. بنابراین از این لحاظ اجازه بدهید کاملن شفاف پاسخ‌های لازم را داده باشم و در این‌مورد با کسی تعارف ندارم.
دیدگاهتان‌ در مورد فعالیت احزاب و نقش و تاثیر آن‌ها در پیش‌برد اهداف سیاسی یک کشور و رساندن مردم به یک دموکراسی چیست؟و شما در آینده نظام‌ سیاسی ایران در مورد فعالیت احزاب به چه صورت می‌خواهید با آن‌ها هم‌کاری داشته باشید و آیا این فعالیت‌ها را به رسمیت می‌شناسید؟
مسلمن، اصلن شما هیچ نظام دموکراتیکی را سراغ دارید که بدون حزب بتواند فعالیت‌های انتخاباتی و رقابت در تشکیل قدرت و حکومت را انجام دهد؟ طبیعی است که نه. اصلن تحزب یکی از اولین حقوق انسانی و سیاسی افراد است طبق اعلامیه جهانی حقوق بشر و اصولن در یک فرایند دموکراتیک. و بنظر من و به احتمال خیلی قوی من ایران آینده را یک ایران چند حزبی می‌بینم که انواع و اقسام احزاب بتوانند نکته نظرات و سلیقه‌های تفکرات مختلف را منعکس بکنند، بنابراین مسلمن بایستی مشوق این باشیم که برای خیلی فراتر از اصل قانون اساسی مملکت یا ساختارهای حکومتی که معمولن طبق معمول قوای سه گانه هستند در تقویت جامعه مدنی خیلی فراتر از نهادهای دولتی، نهادهای سیاسی باید کوشا و فعال باشند، احزاب که جای خود دارند، سندیکاهای کارگری، انواع و اقسام سازمان‌ها و بنیادهای مختلفی هستند که در بخش غیر‌انتفاعی و در بخش غیر‌دولتی‌، به‌طور کلی تقویت جامعه مدنی را بر عهده دارند و این‌ها جز کلیت‌ یک تصویری هست که باید از آینده ایران داشته باشیم که البته در بعد سیاسی‌اش احزاب هستند که بیش‌ترین نقش را بر عهده دارند. و طبیعی است که از الان مشوق و پیش‌بینی احزاب آینده را داشته باشیم چرا این را می‌گویم برای این‌که نمونه مصر را می‌خواهم مثال بزنم‌، ببینید وقتی که یک خلا حکومتی پیش میاید اصولن اگر جامعه متکی نباشد به نیروهای دموکراتیک، که از طریق احزاب خودشان، نتوانند خودشان را در صحنه سیاسی نمایان کنند یک خلا سیاسی پیش میاید که خطری را ایجاد می‌کند برای نیروهای خواه فرصت‌طلب که اغلب آن‌ها به احتمال قوی غیر دموکراتیک هستند و باز مملکت از یک مسیر دموکراتیک منحرف می‌شود و دچار گرفتاری می‌شود. و برای همین است که می‌گویم ما امروز می‌توانیم تفکرات مختلفی را جست‌جو بکنیم و حتا پیش‌بینی موضع‌های حزبی‌مان را هم بکنیم آن‌چه که منتها امروز مهم است و بر روی آن تاکید می‌کنم این است که تقدم را در یک هدف ملی در مفهوم فرا مذهبی و فرا مسلکی و فرا ایدئولوژییک بدهیم.

در این فاز ما می‌توانیم فصل دموکراسی و حقوق بشر را مشوق باشیم با ذکر اهمیت اینکه کلیت نیروهای آزادی‌خواه و به مفهوم اخص کلمه دموکرات علی‌رغم این‌که از نظر دیدگاه‌هایشان در قالب پورالیسم سیاسی اختلاف سلیقه و نطر دارند و هیچ ایرادی هم نداره که داشته باشند ولی در قالب یک هدف مشترک ملی بتوانند امروز با هم هم‌کاری داشته باشند در این الویت. موقعی که ما منزلی داشته باشیم می‌توانیم آن وقت سر رنگ کاغذ دیواری آن ‌و موکت آن اختلاف سلیقه داشته باشیم اما تا هنوز خانه را نساختیم دعوا کردن سر رنگ موکت و کاغذ دیواری یک کار بی‌معناست.
جناب آقای پهلوی بسیاری معتقدند شما در جای‌گاه یک فعال سیاسی و مخالف نظام سیاسی فعلی ایران آن‌طور که باید فعال عمل نکردید و منفعل بودید جواب شما به این گروه از عزیزان چیست؟
فکر می‌کنم برای کسانی که اطلاع داشتند از فعالیت‌های ما از زمانی که این‌کار را اغاز کردم که برمی‌گرده به‌ نزدیک به سی و یک سال پیش‌، بدون اغرار به شما بگویم که تنها چیزی که در زندگیم داشتم فکر به ایران بود و دغدغه ایران‌ و به‌غیر از این کار دیگر و چیز دیگیری را انجام ندادم در طول این سی و یک سال، اما متاسفانه به علت محدودیت‌های اطلاع‌رسانی و وسایل ارتباط جمعی برای انعکاس این فعالیت‌ها، بسیاری از هم میهنانم شاید اطلاعات در ارتباط با آن‌چه من در این سال‌ها انجام دادم نداشته باشند. اما این به‌دلیل این نیست که من کاری نکرده باشم یا تلاشی نداشتم. ضمنن در نظر بگیرید که شرایطی که امروز در آن قرار داریم‌، بایستی این سی سال طی می‌شد و بسیار اتفاقات می‌افتاد تا زمینه کارهایی که بسیار موثرتر می‌توانست باشد در این مرحله از کار فراهم بشود و در زمانی‌که من این‌کار را اغاز کردم بسیاری از نیروهایی که امروز با من از نزدیک هم‌کاری می‌کنند، خیلی ببخشید از این اصطلاح استفاده می‌کنم سی سال پیش سایه من را با تیر می‌زدند بنابراین باید قبول کنیم که یک مقداری از کار استفاده از تجربه عینی است از شرایطی که بوده و یک تفکر آینده‌نگر تا این‌که یک موضع‌گیری‌هایی نسبت به گذشته و بغض‌ها و کینه‌ها و درگیری‌هایی که در قدیم بوده این‌ها هم بایستی می‌گذشتیم تا این‌که کار همه ما را ساده تر بکند در جهت ایجاد هم‌بستگی و هم‌کاری که به نظر من نقش کلیدی و طبیعی شخصیتی مثل من هست در این از گذر گاه.
جناب آقای پهلوی برای اطلاع بیش‌تر مردم با عمل‌کردهای شما‌، لطفن از آن‌چه که درطول این سی سال در مبارزات خودتان به فعل رساندید و هم‌جنین از نتیجه عمل‌کردهایتان بیش‌تر توضیح بدهید؟
فکر می‌کنم زمینه هم‌کاری بیش‌تر، برخورد متمدنانه با صمیمیت و بدون موضع‌گیری‌های تمامیت‌خواهی که من همیشه سعی کردم تجویز بکنم‌، توصیه بکنم و نصیحت بکنم امروز بالاخره کم‌کم دارد نتیجه‌اش بیش‌تر مشاهده می‌شود. توجه خاص من به داخل کشور و قبل از هر چیزی و به‌خصوص به نسل امروز مملکت، نسلی که آینده ایران را تشکیل می‌دهد، نسلی که بیش‌ترین منفعت را یا ضرر را ممکن است ببیند در موفقیت یا عدم موفقیت این حرکت، هزاران هزار ایرانیان گم‌نام یا بی‌نامی که از دید من این‌ها هستند رهبران و تصمیم‌گیران و اداره‌کنندگان آینده کشور، تقویت این نسل بوده، وصل کردن این نسل به یک‌دیگر، رسا‌تر کردن خواسته‌هاشون چه در سطح کشور چه در سطح بین‌المللی علی‌الخصوص، و همیشه تلاش من این بوده که تا جایی که می‌تونم هر چه رساتر صدای هم میهنانمان را به جهانیان برسانم خواسته‌هایشان را، باورهایشان را‌، وضعیتشان را، و بهر حال در حدی که می‌توانستم در حد قابلیت یک انسان و امکاناتی که در اختیار داشتم‌، سعی کردم این‌کار را انجام بدهم و فکر می‌کنم که اگر به کارنامه من در این‌مورد نگاه بکنید، تعداد سخن‌رانی‌هایی که داشتم‌، مصاحبه‌هایی که داشتم‌، دیدارهایی که داشتم‌، صحبت‌هایی که با سران مختلف کشورها و دولت‌های خارجی چه به عنوان روسای کشورهای خارجی و چه به عنوان نمایندگان مجلس آن کشورها‌، احزاب سیاسی‌شان‌، روشن‌فکرانشان‌، بخش دانش‌گاهیشان و … که می‌توانم لیست را ادامه بدهم و این را به‌صورت مختصرتر ارایه می‌دهم، باری تمام این فعالیت‌ها را سعی کردم در قالب این کاری که توجه را ببرم روی اصل قضیه و این‌که مسئله ایران در وهله اول نداشتن آزادی است و نقض حقوق بشر است و نبودن حاکمیت در دست مردم ان کشور، و آن‌چه که توقع و انتظار ما است‌ از جهان این‌که از این خواسته مردم حمایت بکنند و در نظر بگیرند که خونشان از خون ایرانیان نه کم‌رنگ‌تر هست و نه پر رنگ‌تر‌ و اگر یک اصولی را برای خودشان خواهان هستند در دنیای آزاد، این خواسته را بایستی برای کشورهایی مثل کشور ما یا کشورهایی که متاسفانه امروز دارای‌ آزادی‌ها نیستند خواهان باشند. به هر حال توجه را همیشه بردم روی این‌که حرف مردم ایران را بشنوید و سعی کنید که حامی خواسته‌های ملت کشورم باشید.
نسلی که امروز یعنی آخرین موج اعتراضی را می‌بینیم در یک نسلی که دیگر طاقت نیاورده و به این شکلی که واقعن جان بر کف در صحنه مبارزات پیش رفتند که مقدار زیادی از جنبش سبز هم مدیون این نهضت و تلاش و خطر کردن جوانان کشورمان هست اگه بخواهیم بگوییم که امروز چه چیزی را می‌شود اپوزیسیون نامید به نظر من خیلی فرق داره با گروه‌ها یا تشکل‌ها یا احزابی که فرض کنید سی سال پیش یا چهل سال پیش یا پنجاه سال پیش نقشی و یا فعالیتی داشتند
جناب اقای پهلوی همان‌طور که مستحضر هستید در طول این سی و یک سال ما هیچ‌گاه شاهد اتحاد بین اپوزیسیون حتا به صورت مقطعی نبودیم و می‌دانم که شما در این راستا فعالیت‌های زیادی داشتین ایا ابن فعالیت‌های شما تا به حال ثمر داده و به مطلوب خودتان در این زمینه رسیده‌اید ؟اگر نه علت آن چه بوده است؟
اجازه بدهید تا سوال را به نوعی دیگر برایتان پاسخ بدهم چون فکر می‌کنم مسئله‌ای که داشتیم در سال‌های گذشته، قابل مقایسه با شرایط امروز مملکت نیست. ببینید باز می‌گویم که در طول این سه دهه گذشته، دو نسل کاملن جدیدی وارد صحنه شدند. نسلی که امروز یعنی آخرین موج اعتراضی را می‌بینیم در یک نسلی که دیگر طاقت نیاورده و به این شکلی که واقعن جان بر کف در صحنه مبارزات پیش رفتند که مقدار زیادی از جنبش سبز هم مدیون این نهضت و تلاش و خطر کردن جوانان کشورمان هست اگه بخواهیم بگوییم که امروز چه چیزی را می‌شود اپوزیسیون نامید به نظر من خیلی فرق داره با گروه‌ها یا تشکل‌ها یا احزابی که فرض کنید سی سال پیش یا چهل سال پیش یا پنجاه سال پیش نقشی و یا فعالیتی داشتند،من امروز اپوزیسیون را‌ به مفهوم دیگری تعریف و توصیف می‌کنم، از دید من اپوزیسیون ایران عبارت است از انواع و اقسام گروه‌بندیهای اجتماعی در کشورمان که معرفین این بخش‌ها گاهی در قالب سازمان‌ها و ساختارهای سیاسی خودشان را بیان می‌کنند یا در فرماسیون‌ها و گروه‌بندی‌های فرض بکنید کارگری یا سندیکاها در حدی که نظام اجازه می‌دهد، یا به عنوان فعالین حقوق بشر یا به هر حال نمایندگان طیف و گروه‌های خودشان مثل اقوام مختلف‌، مذاهب مختلف و به این شکل من فکر نمی کنم که الزامن بایستی فکر کنیم که اگر قرار است امروز ایران اپوزیسیونی داشته باشد حتمن بایست به شکل گروه‌های دیروز یا احزاب دیروز معرفی بشوند‌، نمی‌گویم این‌ها هم نیستند ولی یک تحول فاحشی امروز در ایران رخ داده است اگر به داخل ایران نگاه بکنیم مسئله این است که این نهضت‌ها خیلی گسترده‌تر شدند بدون این‌که الزامن مشخص باشند به مفهوم یک ساختار سازمانی یا حزبی خاص ، آن هم علتش این است که سرکوب شدید رژیم و خفگان کامل سیاسی وادار کرده جامعه را به این که به عناوین و اشکال مختلفی فعال باشند و به شکل زیر زمینی‌تر و پنهانی‌تری عمل بکنند به دلایل واضحش، بنابراین هماهنگی بین این نوع فعالیت‌ها در داخل با آن‌چه که می‌تواند ما بقی گروه‌بندی‌ها یا سازمان‌ها و تشکل‌های دیروز باشند در یک دیالوگی است که اگر این‌ها هم‌دیگر را دریافت بکنند هر نوع تشکلی در خارج اگر چنین رابطه ارگانیکی را نداشته باشد به غیر از یک ویترین چینی مفهوم دیگری را نخواهد داشت بنابراین من به دنبال ویترین چینی هیچ‌وقت نبودم ولی به دنبال این بودم که واقعن یک اتصال واقعی به‌وجود بیاید و ایرانیانی که خارج از ایران هستند فقط در موقعیت حمایت از هم میهنانشان در داخل وارد صحنه بشوند ولی نه به عنوان یک قائم و یا به اصطلاح به مفهوم یک رییس و نه به عنوان یک قیم‌، بلکه به عنوان حامیان و پشتیبانی‌کنندگان.
این محیطی که الان در ایران است اجازه به این نمی‌دهد که هیچ نوع تشکلی در داخل ایران در مقابله با خود این نظام عملن بتونه دست به‌کار بشود
البته به جایی داریم می‌رسیم به علتی که خود شما کاملن می‌دانید و دوستان می‌دانند‌، این محیطی که الان در ایران است اجازه به این نمی‌دهد که هیچ نوع تشکلی در داخل ایران در مقابله با خود این نظام عملن بتونه دست به‌کار بشود و برای پر کردن این خلا به نظر می‌رسد که ابتدا لازم هست که در خارج ایران هم‌بستگی و چنین ساختار هماهنگ شده‌ای که بتواند منعکس‌کننده نظرات طیف‌های مختلف سیاسی کشور باشد به‌شرطی که این‌ها بتوانند سر یک عده مواضع کلیدی توافق داشته باشند و بستر هم‌کاری را بر اساس آن پیش ببرند ،تا به مرحله ایجاد فضای آزاد در مملکت برسیم و بتوانند بر آن مبنا با هم هم‌کاری داشته باشند، نه بر مبنای ایدئولوژی و نه بر مبنای این‌که بخواهند از یک موضع حزبی و یا ایدئولوژیک با هم برخورد کنند، بلکه بر اساس یک برخورد و یک دید فراحزبی و فرامسلکی و با یک دید ملی به مفهوم منافع کل جامعه که الویت بدهند به این طرح تا این که بخواهند فقط نکته نظرات حزبی یا تفکر یا عقیدتی یا ایدئولوزیک خودشان پی ببرند. بنابراین میزان موفقیت یا عدم موفقیت در اصل بستگی مستقیم خواهد داشت به پاسخی که این جریانات فکری امروز به این مهم می‌دهند‌. من سعی کردم اصل قضیه رو به عنوان این‌که در الویت کجا است همیشه گوش‌زد بکنم و در گاهی اوقات متاسفانه خوب پیش نرفتیم و در بعضی مواقع خوب پیش رفتیم و امروز می‌توانم به شما بگویم که دو فاکتور هست که کمک کرده به این روند، یکی این‌که اگر تا به حال هم‌چنان نیروهایی بودند که در واقع یک پایشان این‌طرف خط بود و یک پایشان انطرف خط‌، و هیچ موضع مشخصی و نهایی در ارتباط با این‌که آیا هم‌چنان ما در فاز اصلاح‌طلبی و اصلاحات هستیم یا واقعا آینده را می‌خواهیم در ماورای این رژیم جست‌جو کنیم، این یک نکته است یک مقدار هم پدیدار شدن یک نسلی است که ببخشید این‌طور می‌گویم اضافه‌بار دیروز را یدک نمی‌کشند و دیدشان نسبت به آینده است تا این‌که بخواهند برخوردهای سنتی‌ یا دغدغه‌ها و درگیری‌هایی که امروز اصلن موضوعیت ندارد برای نسل امروز هم‌چنان مطرح بکنند که عاملی باشد برای نفاق تا اتحاد، بنابراین فکر می‌کنم این دو فاکتور باعث شده است خیلی بیش‌تر امروز در این مورد موفقیت حاصل بکنیم‌. آیا به فرم ایده الش رسیدیم‌؟. هنوز نه خیر، ولی فکر می‌کنم بسیار و به مراتب بهتر از هر زمان دیگری در این مورد و به شکل بسیار سریع‌تری داریم پیش می‌رویم که این علامت بسیار مثبتی است از دید من .

No comments:

Post a Comment