Monday 30 May 2011

رفتگر سالخورده در تهران به علت گرسنگی از پای درآمد

احمدی نژاد یک نفر گرسنه هم نداریم درایران
خبرگزاری مهر: بدن نیمه‌جان عبدالله مرحومی، پیرترین رفتگر شهرمان عصر روز شنبه در پارک کودک شهر زیبا پیدا شد. پزشکان علت این عارضه را ضعف عمومی ناشی از گرسنگی اعلام کردند.

پیرترین رفتگر شهرمان را به خاطر دارید؟ همان آقا عبدالله که 76 سال داشت. ماهی 200 هزار تومان حقوق می‌گرفت و هر شب تا صبح محدوده میدان شهر زیبا و خیابان‌های اطرافش را جارو می‌کشید. او که شب‌ها کار می‌کرد و روزها در مسجد می‌خوابید. نماز قضا نداشت، بی‌توقع بود و دنبال یک لقمه نان حلال و...
خلاصه همان آقا عبدالله که شما و ما او را خوب می‌شناسیم و بعد از مصاحبه‌ای که مهر با او داشت، سوژه خیلی از روزنامه‌ها، صدا و سیما و ... شد، حالا روی تخت بیمارستان افتاده و چند شبی است که دیگر کسی صدای خش‌خش جارویش را نمی‌شنود. آقا عبدالله واقعا بی‌توقع بود. یادتان هست می‌گفت جارو سبک است اما پاهایش مجال راه رفتن را ندارند. او خواسته‌ای جز بازنشسته شدن (بازنشستگی 10 ساله با وجود 17 سال کار) را نداشت.
کسی نمی‌داند که بالاخره عبدالله به آرزویش می‌رسد یا نه؟ آیا اجل امان می‌دهد جاروی رفتگری را در آستانه 77 سالگی زمین بگذارد و تن پیرو علیلش را در خانه محقری که در شهرستان دارد به آغوش گرم خانواده‌اش بسپارد...

برای رفتگر پیر شهرمان دست به دعا بر می‌داریم. برای او که بعد از سوژه خیلی از رسانه‌ها شدن، چیزی که به دست نیاورد، خیلی چیزها را هم از دست داد؛ از جمله دل‌خوری پیمانکار، از دست دادن سر پناه، بی‌مهری خادم مسجد و...!

Sunday 29 May 2011

فراخوان برای نجات کارون - هشدار، کارون میراث ملی ماست


دوشنبه  ۹ خرداد ۱٣۹۰ -  ٣۰ می ۲۰۱۱


رودخانه کارون شاهرگ حیاتی مردم خوزستان است.
کارون همچنین تنها رودخانه قابل کشتیرانی ایران نامیده می شود.
اما کمتر کسی می داندکه این رودخانه دیگر قابل کشتیرانی نیست .
ثبت دو اثر تاریخی معبد چغازنبیل و سازه های آبی شوشتر از خوزستان نشان دهنده اهمیت فوق العاده این استان در تاریخ و فرهنگ ایران است.
ساخت سدهای مکر بر رودخانه کارون و پروژه های انتقال آب در سالهای اخیر بیش از نیمی از آورد این رودخانه را کاهش داده است.
ادامه روندسدسازی باردیگر بیشه زارهای انبوه سواحل کارون، جنگلهای بلوط و کُنار ، روستاهای باستانی، سکونت گاه های عشایری، پلهای تاریخی ، سنگ نگاره ها شیرسنگی ها، و صدها تپه باستانی از نخستین دوران های زندگی کوه نشینی، دامداری و کشاورزی و فرهنگ فولکلور عشایر و روستاییان بختیاری را در دریاچه ی سدهای آن برای همیشه فرو خواهد برد. کارون مامن حیات وحش بی نظیری شامل پرندگان ، آبزیان و پستاندارن بود. محوطه های باستانی بسیاری به همراه ظرف فرهنگی دستنخورده ترین فرهنگهای ایرانی در کنار این رود قرار دارد.
اما به دلیل سیاستهای نامتوازن وزارت نیرو امروز کارون در معرض تهدید قرار گرفته است.
پر آبترین و مهم ترین رودخانه ایران در اسارت مظلومانه غول های بتنی است.
سدسازی صنعتی بحث بر انگیز است که در کشورهای پیشرفته ی دنیا از رواج افتاده و به دلیل زیان های زیست محیطی و اجتماعی آن از دستور کار برنامه ریزان توسعه خارج شده است.
۱۵ طرح بزرگ به نامهای سد گتوند علیا، سد مسجدسلیمان، سد کارون ۲، سد کارون ٣،سد کارون ۴؛ سد کارون ۵، سد خرسان ۱، سد خرسان ۲، سد خرسان ٣، سد بازفت و سد شهید عباسپور و سه پروژه عظیم انتقال آب بین حوزای به نامهای «سد و تونل سوم کوهرنگ» و طرح انتقال آب بهشت آباد و طرح انتقال آب قمرود در مراحل مختلف احداث و بهره برداری بر روی این رودخانه و سرشاخه های حوزه کارون قرار دارند.
بهره برداری از این پروژها کاهش چشمگیر آورد و کیفیت آب این روخانه را در پی دارد.
سد گتوند علیا در آستانه آبگیری است، اشتباه محاسباتی در جانمایی این سد موجب قرار گرفتن تپه های عظیمی از نمک در دریاچه آن و در نتیجه شوری کارون خواهد شد.
برای توقف روند سدسازی بر کارون و تجدید نظر در آبگیری سد «گتوند علیا» ما را یاری دهید.
http://www.iran-chabar.de/

خبرگزاری ایبنانیوز
هفته نامه ندای بهبهان
هفته نامه نشاط خوزستان
انجمن دوستداران میراث فرهنگی تاریانا
انجمن دوستدارن طبیعت و محیط زیست ایذه
گروه آسماری بختیاری
انجمن بوم آب و آفتاب
نشریه ی اینترنتی لور
خبرگزاری لرنا

Tuesday 24 May 2011

قهرمان هرگز نمیمیرد بلکه در ژرفای دل فرزندان ایران جای میگیرد و صفحات زرین تاریخ ایران را پر میکند یادش همایون باد

قهرمان





قهرمان هرگز نمیمیرد بلکه در ژرفای دل فرزندان ایران جای میگیرد و صفحات زرین تاریخ ایران را پر میکند یادش همایون باد 

















ناصر حِجازی (۲۸ آذر ۱۳۲۸ در تهران-۲ خرداد ۱۳۹۰ در تهران) مربی و بازیکن فوتبال ایرانی بود. او دروازه‌بان اول تیم ملی فوتبال ایران در دهه ۱۳۵۰ بود و ۲ قهرمانی در جام ملت‌های آسیا، ۱ قهرمانی در بازی‌های آسیایی و شرکت در المپیک و جام جهانی فوتبال را در کارنامه دارد. او همچنین به همراه تیم تاج قهرمانی در جام تخت جمشید و جام باشگاه‌های آسیا را تجربه کرده‌است.
فدراسیون بین‌المللی تاریخ و آمار فوتبال حجازی را دومین دروازه‏‌بان برتر قرن بیستم قاره آسیاپس از محمد الدعایه عربستانی معرفی کرده‌است. دليل دوم شدن حجازي در اين آمار گيري ، تنها به علت همدوره بودن الدعايه با دوره آمارگيري فدراسيون بين المللي آمار فوتبال بوده و مطمئناً اگر حجازي در اين دوره بازي ميکرد ، عنوان برترين دروازهبان قرن را از آن خود ميساخت.[۳]
حجازی در دوران مربی‌گری هم تیم استقلال تهران را به نایب‌قهرمانی جام باشگاه‌های آسیا و قهرمانی لیگ آزادگان و جام حذفی ایران رساند.
وی در روز دوم خرداد ۱۳۹۰ پس از تحمل مدت‌ها رنج ناشی از بیماری سرطان ریه در بیمارستان کسری تهران درگذشت.[۴]

Sunday 22 May 2011

خامنه ای دستور مستقیم حرکت به مرزهای اسرائیل را صادر کرد تا نگاه ها از کشتارهای رژیم سوریه برداشته شود


برخی مصادر آمریکایی فاش کردند سفارت ایران در سوریه و مراکز سپاه قدس منتشر در دمشق و دیگر شهرهای سوریه مسئول اصلی حمله ی فلسطینیان به مرزهای جولان در سوریه و مرزهای راس المارومن درلبنان با اسرائیل بودند.این مصادر به نقل از رضا خلیلی یک سردار سپاه پاسداران که برای سازمان امنیت آمریکا بمدت ده سال تا قبل از پناهنده شدن در آمریکا تجسس میکرد گفت : فلسطینیان هر ساله از تظاهرات و نزدیک شدن به مرزها منع میشدند ولی امسال به دستور مستقیم رهبر ایران و برای کنار رفتن نگاه ها از کشتارهای رژیم سوریه  فلسطینیان با کامیونهای دولتی سوریه و کامیونهای حزب اله به مرزها منتقل شدند که باعث کشته شدن بیش از 15 نفر توسط نیروهای اسرائیلی شد.این مصدر به نقل از خلیلی در ادامه میگوید ، سقوط رژیم سوریه یک شکست سنگینی برای ایران در کشورهای عربی خواهد بود.یکی از سناتورهای کنگره ی آمریکا نیز به یکی از خبرگزاری ها گفت : طبق گزارشهای رسیده به ما ، ماه گذشته رژیم ایران از حسن نصر دبیر کل حزب اله و خالد مشعل مدیر مکتب سیاسی حماس خواست به تهران بیایند که خالد مشعل این دعوت را پذیرفت ولی حسن نصر بدلایل امنیتی یکی از معاونین خود را فرستاد و این افراد در جلساتی که با رهبر ایران و سرداران سپاه پاسداران داشتند مکلف به دور کردن نگاه ها از کشتارها در سوریه با ترتیب دادن حمله ی فلسطینیان به مرزهای اسرائیل در مرزهای جولان سوریه و جنوب لبنان شدند.این سناتور در ادامه میگوید : رژیم ایران میداند هر دولتی جایگزین رژیم اسد شود هرگز با ایران همکاری نخواهد کرد و دولت ایران با ناامن کردن منطقه و استفاده از نفوذ خود میخواهد این رژیم را ابقا کند

Saturday 21 May 2011

مادر شهید مصطفی کریم بیگی: دیه فرزندِ من آزادیِ زندانیانِ سیاسی است


   جرس: مادر مصطفی کریم بیگی یکی از کشته شدگان اعتراضاتِ خیابانی پس از انتخابات سالِ ۸۸ در مصاحبه با جرس می گوید: ما دنبال قصاص هم نبودیم اما بعد از این همه مدت هیچ کسی قاتل فرزندم را به ما معرفی نکرد، کاش مجامع بین المللی و مدافعانِ حقوق بشر فقط نامِ بشر را نداشتند و برای دفاع از حقوق انسانی جوانانی که بی اسلحه اعتراض کردند و با اسلحه کشته و زندانی شده اند، نمایندگانشان را به ایران بفرستند.

وی که تولد فرزندش را بدون حضور او جشن گرفته بود، در یک مصاحبه ی تلفنی به خبرنگار جرس گفت: من یک مصطفی از دست دادم اما مصطفی های زیادی پیدا کرده ام که گوشه زندان نشسته اند. همه جوان هایی که کشته شده اند را مثل فرزندان خود می دانم ، کسانی که زندانی شده اند هم دنبال راهِ فرزندانِ ما هستند و هدفشان این است که خون فرزندانِ ما پایمال نشود برای همین وقتی به ما هم همانند خانواده ی بسیاری دیگر از شهدای پس از انتخابات گفته اند بیایید دیه بگیرید، گفتم خونِ فرزندِ من بیش از اینها ارزش دارد، دیه ی فرزندِ من آزادیِ فرزندانِ دیگرم هست که زندانی هستند.





.
وی با بیانِ اینکه «همه ی پدران و مادرانی که فرزند دارند می فهمند وقتی یک خاری به پای عزیزشان می رود چه حالی دارد»، تاکید کرد: من فرزندم را از دست دادم و تا روزی که مرگم برسد این درد را در سینه خواهم داشت اما نمی توانم چشم انتظاریِ مادرانِ دیگر را تحمل کنم .


مصطفی کریم بیگی جوان ۲۶ ساله ای بود که در راهپیماییِ ششم دی ماهِ ۸۸ مصادف با روز عاشورا در اثر اصابت گلوله جان باخت. خانواده کریم بیگی تا روزها پس از شهادت او هیچ گونه اطلاعی از این موضوع نداشتند تا اینکه هفته ها بعد خانواده وی جسد فرزندشان را در پزشکی قانونی کهریزک شناسایی کردند .

ماموران امنیتی پیکر مصطفی کریم بیگی را شبانه در جایی دور از محل سکونت خانواده اش یعنی شهریار کرج به خاک سپردند


بلاتکلیفی پرونده ی قتل


مادر مصطفی کریم بیگی در پاسخ به پرسشی در خصوص آخرین وضعیتِ پرونده قضاییِ فرزندِ خود، از بلاتکلیفی و بی فرجامیِ این پرونده انتقاد می کند و می گوید: مراجعِ قضایی تا کنون پاسخگوی ما نبوده اند. ما تنها خانواده ای نیستیم که پرونده قضایی مان به نتیجه نرسید، پرونده ی شهدای خرداد وعاشورا و شهدای راهپیمایی های ۲۵ بهمن و چهارشنبه سوری و ظاهرا هیچ یک از پرونده های مربوط به شهدا انگار سرانجامِ روشنی پیدا نکرده است....


مادر مصطفی کریم بیگی به نبودنِ عزمی جدی برای پیدا کردن قاتلین کشته شدگان اعتراضات انتخاباتی تاکید می کند .


وی همچنین به روزهای نخستِ جان باختنِ فرزند خود اشاره می کند و می گوید: وقتی به ما زنگ زدند برای تشییعِ پیکر مصطفی، ساعت هشت و نیم شب بود، یعنی می خواستند مصطفی را شبانه دفن کنند تا همه چیز زود تمام شود، بعد هم فکر کردند با پیشنهادِ پرداختِ دیه به خانواده های شهدا زبانِ ما بسته می شود اما به من اگر دنیا را هم بدهند که برایم مصطفی نمی شود. من به این دلیل رفتم پیگیریِ قضایی کردم تا شاید قاتل بچه ام را به خاطر چراهای مادرانه ای که در ذهن دارم پیدا کنم. بارها هم گفته ام که اگر قاتل را معرفی هم بکنند هرگز به دنبالِ قصاص نیستم فقط می خواهم قاتلان به جامعه معرفی شوند.


وی ادامه می دهد: اگر چه تاکنون پیگیری های ما بی نتیجه ماند اما فکر می کنم خونِ هیچ یک از شهدای انتخابات پایمال نمی شود، من که به امید زنده ام و فکر می کنم یک روزی خونِ بچه های ما به فریاد می رسد چون پسرمن خودش برای خونهای شهدای دیگری که پیش از او در راهپیمایی های اعتراضی کشته شدند، به خیابان رفت و به من که همیشه نگرانش بودم می گفت، باید این خون ها ریخته شود تا به آزادی برسیم .



مادر مصطفی کریم بیگی همچنین در پاسخ به پرسشی در خصوص نظر نهاییِ مسولانِ پرونده توضیح می دهد: در برگه ی پزشکی قانونی در مورد علت مرگ نوشتند اصابت جسمِ نوک تیز به قفسه سینه، ولی من توی پزشکی قانونی وقتی بچه ام را دیدم، تمام بدنش سالم بود فقط یک نقطه کوچک روی پیشانی سمت چپ نشان می داد که تیر خورده بود، از گردنش تا زیر ناف را هم برای کالبد شکافی پاره کرده بودند، ولی به هر حال هیچ کسی به ما نگفت چه کسی به سمت جوانانِ بی اسلحه شلیک کرد و درنهایت من خودم احساس کردم پیگیری ما در مراجعِ قضایی دیگر فایده ای ندارد.


نهادهای بین المللی مدافعِ حقوق بشر نمایندگان شان را به ایران بفرستند

مادر مصطفی کریمی بیگی از سکوت مجامع بین المللی حقوق بشری در مورد وضیعت خشونت و کشتارِ جوانان ایران و کشورهای دیگر انتقاد می کند و می گوید: به نظر می رسد نهادهای بین المللی آنگونه که باید از حقوقِ بشر و انسانیِ جوانانی که برای دفاع از آزادی و حقِ شهرونی شان با خشونت کشته می شوند دفاع نمی کند.

وی ادامه می دهد: خواهش می کنم حرف های ما را به گوش مجامع حقوق بشری برسانید، من خودم اصلا سیاسی نیستم اما دنیا باید بشنود که به فرزندانِ ما چه ظلمی شده است در حالی که آنها می خواستند همه جا صلح باشد.


وی ادامه می دهد: من هم با توجه به این همه فشارها مانند بسیاری دیگر از مادران صدای فرزندم شدم تا پیامِ صلح خواهیِ فرزندان خودمان را به گوش دنیا برسانم. قضاوت را هم به مردم واگذار می کنم که ببینند ما چه می خواهیم و چه می گوییم و بعد مردم خودشان بگویند ظالم و مظلوم چه کسانی هستند، مردم خودشان بخوانند و به من پیغام بدهند که نظرشان چیست؟

وی در پاسخ به این پرسش که خواسته مشخصِ شما چیست و خطاب تان به چه کسانی است، می گوید: من با همه ی مردمِ آزادی خواه و صلح خواه حرف می زنم که صدای مادرانِ عزادار را به گوشِ دنیا برسانند، ما دنبال شناساییِ قاتلانِ فرزندانِ خود هستیم تا چراهای ذهنی مان را پاسخ بگیریم، بسیاری از ما خانواده های عزادار دنبال قصاص و ادامه ی این چرخه ی خشونت در ایران نیستیم، من خودم همیشه اعلام کرده ام که دنبالِ قصاص قاتلِ فرزندم نیستم چون نمی خواهم یکی از کسانی باشم که به این خشونت دامن می زند اما خواستارِ شناسایی قاتلان و آزادی فرزندانِ دیگرم هستم که الان در زندان نشسته اند. چرا مجامع حقوق بشری در این زمینه ما را یاری نمی کنند؟ چرا نهادهای حقوق بشر وارد ایران نمی شوند؟ چرا جوان های ما را از این زندان ها بیرون نمی آورند؟ نمی شود که فقط نام حقوق بشر را داشت و برای مردمِ ایران و مردم کشورهای دیگری که اینگونه قربانیِ خشونت شده اند کارِ انسانی نکرد. مگر همه ی ما فارغ از اینکه در چه کشورهایی زندگی می کنیم، انسان نیستیم؟

مادرِ مصطفی کریم بیگی با بیان اینکه او تنها خانواده ی داغدار نیست که از خون فرزندش برای آزادیِ زندانیانِ سیاسی می گذرد، می گوید: وقتی مادر سهراب از خون فرزندش برای آزادی زندانیان سیاسی می گذرد، یعنی حرفِ مرا زد، وقتی من می گویم هرگز دنبال قصاص نیستم و نمی خواهم خودم کسی باشم که دریک روندِ قانونی خشونت را تایید کنم، یعنی حرفِ همسر شهید علی حسن پور را می زنم، حرفِ مادر احمد نجاتی کارگر را می زنم، حرف مادر شبنم سهرابی. حرفِ بسیاری از ما یکی است چون این حرف شهدای ما بود که می خواستند چرخه ی خشونت یک جایی در ایران متوقف شود و حالا ما صدای آنها شدیم، کاش نهادهای بین المللی حقوق بشر این صدا ها را بشنود و سکوت شان را بکشنند.

پیشتر پروین فهیمی، مادر سهراب اعرابی جوان نوزده ساله ای که در راهپیمایی ۲۵ خرداد کشته شد، در گفتگویی با خبرنگار جرس گفته است: دستگاه قضایی در کشور ما متاسفانه ضعیف است و بد عمل می کند و بعد علاوه بر اینکه قاتلان فرزندان ما را معرفی نمی کنند حتی خود خانواده ها هم احساس امنیت نمی کنند، ما به جز حقوق ساده شهروندی مان چیز دیگری نمی خواهیم، سازمان ملل می تواند وضعیت حقوق شهروندی خانواده هایی که عزیزان شان را تنها به جرم یک اعتراض ساده در خیابان های ایران از دست داده اند را بررسی کند.


همسر علی حسن پور یکی از جان باختگان راهپیمایی ۲۵ خرداد نیز به جرس گفته است: اگر سازمان ملل و یا مجامع حقوق بشری شعار دفاع از حقوق انسان ها را می دهند چرا به داد ما نمی رسند؟ من عاجزانه تقاضا می کنم اجازه ندهند آقای لاریجانی بگوید ندا آقاسلطان را مامور انگلیس کشته است، چرا سکوت می کنند و نمی گویند در ایران شمار زیادی کشته شده اند، برای دفاع از انسانیت هم که شده سکوت نکنند. ما هر بار باید برویم در دستگاه قضایی گردن کج کنیم و آقایان هم پشت میزهایشان می نشینند و اصلا پاسخگوی ما خانواده ها نیستند.


تا کی جنگ؟ باید گفتگو کنند

مادر این جان باخته ی اعتراضاتِ پس از انتخابات می گوید: من یک پسر داشتم و حالا یک دختر. پسرم را فقط برای یک اعتراض کشتند و بعد برای اینکه حرفی نزنم، تهدید کردند که شما یک دخترِ جوان هم دارید. من از مرگ نمی ترسم، بیایند مرا هم بکشند، دخترم را بکشند، پدرش را هم بکشند آنوقت همه چیز درست می شود؟ اصلا همه مردم ایران را اگر اعتراض دارند بکشند، با کشتن مشکل حل می شود؟ چرا همه اش جنگ؟ چرا گفتگو نمی کنند؟ الان زندان ها را هم پر کرده اند، من همه جا اعلام کردم، دیه ی بچه من آزادی زندانیانِ سیاسی است. دختران و پسرانِ زیادی پیدا کردم که در راهِ هدفِ کسانی مثلِ مصطفی ها زندانی شدند، فرزندانی که برای ادامه ی راهِ کسانی مثلِ سهراب، ندا، اشکان، احمد نجاتی کارگر، شبنم، امیر جوادی فر، محمد مختاری و خیلی های دیگر که شاید اسم شان را هم نشنیده باشیم، در زندان هستند.


وی ادامه می دهد: مگر بچه های ما چه می خواستند؟ مگر جوان ۲۶ ساله ی من، جوانِ پاک من ، جوانی که صد و هشتاد فقط قامتش بود و توی قبری که برایش کندند هم جا نمی شد، جوابش گلوله بود؟ پاسخِ این همه جوان های خرداد، این همه جوان که برای اعتراض به خیابان رفته بودند، مرگ نبود. مگر چی گفته بودند که با خون جواب شان را دادند؟ الان هم یک عده را گذاشتند در زندان فقط به این دلیل که آنها هم می گویند جوابِ اعتراض را با سربِ آهنین و گلوله نباید داد . 


وی ادامه می دهد: خواهش می کنم از طرفِ من بنویسید؛ مادرِ مصطفی ها خواهانِ آزادیِ دختران و پسرانِ زندانی هستند. چون می دانم خواسته ی همه مادرانِ عزادار آزادی زندانیان سیاسی است.

وی می گوید: همه پدران و مادرانی که فرزند دارند می فهمند وقتی که یک خاری پای بچه شان برود چه حالی دارد، منی که بچه ام صبح عاشورا از خانه رفت بیرون تا روزی که فهمیدم بچه ام کشته شد، چشم انتظار بچه ام بودم درد دارم. 

وی با گریه ادامه می دهد: الان هم که چند وقت از کشته شدن پسرم می گذرد هنوز قلبم می سوزد و در فراق پسر جوانم می سوزم... همه مادرها می فهمند من چه می گویم... شاید به خاطر تنها دختری که دارم گاهی وقت ها می خندم ولی دلم همیشه گریه می کند.... مگر می شود جوانی که تازه به ثمر رسانده بودم را با یک گلوله بکشند، بدونِ هیچ دلیلی، بچه ی من چکار کرده بود؟ یعنی بچه خودشان هم اعتراض کند می کشند؟ نگفتند این جوان یک مادر دارد که چشم انتظار است؟ نگفتند خواهرش تا همیشه چشم انتظار می ماند؟ نگفتند پدرش چشم انتظار جوان پاک خودش نشسته...


مادر مصطفی کریم بیگی سخنش را بار دیگر با خواسته ی مشخصِ بسیاری از خانواده های عزادار مبنی بر شناسایی قاتلانِ جان باختگانِ انتخابات، آزادیِ زندانیانِ سیاسی و توقف خشونت در برابر جوانانی که جز گفتگوو صلح نمی خواهند، به پایان می رساند و می گوید اما به عنوان حرف آخر دلم می خواهد به پسرم بگویم: مصطفی جان، عزیز دلم، تولدت مبارک...

Friday 20 May 2011

تنها به علی خامنه‌ای ظلم شده است

واکنش حامیان خامنه‌ای به اظهارات محمد خاتمی:


تنها به علی خامنه‌ای ظلم شده است


۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۰





سایت‌های محافظه‌کار با حمله به محمد خاتمی اعلام کردند در وقایع پس از انتخابات تنها به علی خامنه‌ای «ظلم» شده و برخلاف گفته رئیس جمهور پیشین ایران، ظلمی به مردم نشده که بخواهند آن را ببخشند.
محمد خاتمی اخیرا گفته که «اگر به نظام و رهبری ظلم شده است به نفع آینده از آن چشم پوشی شود و ملت هم از ظلمی که بر او و فرزندانش رفته است می‌گذرد.»
اظهارات خاتمی بازتاب‌های بسیاری در میان محافظه‌کاران و جنبش سبز داشته، به طوری که سایت «جهان‌نیوز» روز جمعه (۳۰ اردیبهشت) واکنش تندی به مسائل طرح شده از سوی وی نشان داده است.
این سایت محافظه‌کار نوشته که خاتمی باید دو سال پیش در برابر «ظلمی» که به خامنه‌ای شد «فریاد» می‌زد نه «پس از رسیدن تاریخ انقضای سران فتنه و فتنه‌گران.»
سایت «جهان‌نیوز» معترضان به نتیجه انتخابات را باردیگر «اراذل و اوباشی» خواند که «با سنگ و اسلحه به خیابان‌ها آمدند و دست آخر هم مرده‌هایشان یا جعلی از کار درآمدند و یا اینکه توسط گلوله‌های منافقین و جاسوسان موساد کشته شده بودند.»
این سایت در پاسخ به اظهارات خاتمی نوشته است: «ملتی که خاتمی نشناخته است ظلم رفته به خود را بسیار قبل‌تر و با -ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند- پاسخ گفته‌اند.»
«جهان‌نیوز» در پایان یادداشت خود اضافه کرده که مسبب اصلی «ظلم‌ها» به علی خامنه‌ای رهبران جنبش سبز هستند٬ حرف‌های خاتمی را کسی «باور» نمی‌کند و حنای او دیگر «رنگی» ندارد.
سایت «رجا‌نیوز» هم در واکنش به اظهارات محمد خاتمی در یادداشتی این اظهارات را تلاشی از سوی رئیس جمهور پیشین ایران برای بازگشت به «قدرت» ارزیابی کرده است.
این سایت٬ با حمله به رهبران جنبش سبز درباره خاتمی نوشته که «خاتمی همچنان از سوی افکار عمومی به عنوان یکی از اضلاع سران فتنه شناخته می‌شود.»
پس از گذشت دو سال از انتخابات ریاست جمهوری در ایران که تقلب بزرگی در آن صورت گرفت، کماکان سرکوب مخالفان از سوی حاکمان ادامه دارد و همراه با تعداد زیادی از زندانیان سیاسی، مهدی کروبی و میرحسین موسوی رهبران جنبش سبز و همسرانشان نیز در بازداشت هستند.
حاکمان جمهوری اسلامی نه تنها تقلب در انتخابات را نپذیرفته‌اند، بلکه مسئولیت خون‌های ریخته شده در جریان اعتراضات خیابانی و 
نیز شکنجه‌ها و تعرضات در زندان‌ها را هم نمی‌پذیرند.

تاریخم هزاران ساله شاهنشاهی ست

تاریخم هزاران ساله شاهنشاهی ست



آریایی  زاده ام   تاریخم  هزاران  ساله  شاهنشاهی ست
مغرور و آزاده ام  تاریخم هزاران  ساله  شاهنشاهی ست

گرچه  نامردان  نا ایرانی  هزاران  بار کشتندم  ولیکن
کوه  نا افتاده ام  تاریخم  هزاران  ساله  شاهنشاهی ست

مفتخر هستم به اینکه شاهنشه من کوروش و داریوش بود
عاشق و دل داده ام  تاریخم هزاران ساله  شاهنشاهی ست

در جهان  گشتم   فراوان  همتای  تاریخم   ندیدم  زیبا
یکه  تازاین  جاده ام  تاریخم هزاران ساله شاهنشاهی ست

آفرین  به  سرزمین  خوبم  به  دشت  سبزش  به  ایرانم
بال و پربگشاده ام  تاریخم  هزاران ساله  شاهنشاهی ست

امنیت  هرگز ندارد  دشمن همیشه  چشم  به  خاکش  دارد
جان به کف آماده ام  تاریخم هزاران ساله شاهنشاهی ست

جان  فدای  سرزمین  پاک   اهورایی  ز  بهر حفظش
شیرغران ماده ام  تاریخم هزاران ساله  شاهنشاهی ست

مهناز هدایتی